زندگى اميرالمؤمنين را بيان كنيم تا بين او و خصومش در تاريخ و امروز مقايسه شود؛ اين چيز كمى نيست كه يك نفر حاكم باشد و تمام ازمّۀ قدرت -بيتالمال و شمشير و نفوذ كلمه- در كف اقتدار او باشد، اما زندگى شخصى او آنچنان باشد كه به ياران نزديكش بگويد: شما نمىتوانيد اين قدر سخت زندگى كنيد «اَلا وَ اِنَّکُم لا تَقدِرونَ عَلی ذلِک». غذاى او طورى باشد كه راوى از اصحاب اميرالمؤمنين به قنبر (خادم آن حضرت) بگويد: «چرا اين نان جوينِ سختِ خشك را به اين پيرمرد مىدهى؟» و قنبر در جواب بگويد: «من اين كار را نمىكنم، خود او مىكند. اوست كه اين نان و يا آرد جو را در داخل كيسهاى مىگذارد و در آن را مىبندد و گاهى هم مهر مىكند كه كسى باز نكند و آن را با شكر يا روغن مخلوط نكند؛«أَلا وَ إِنَّ إِمَامَكُم قَدِ اكتَفَى مِن دُنيَاهُ بِطِمرَيهِ وَ مِن طُعمِهِ بِقُرصَيهِ»اين زندگى اوست، اين را بيان كنيد.
كسانى كه امروز در دنيا، داعيۀ حمايت از مظلومان و مستضعفان و ملتها و آزادى و حقوق بشر دارند، چگونه زندگى مىكنند؟ آيا در جوامع آنها فقير و مستمند نيست؟ آيا سر گرسنه بر بالين نهاده نيست؟ اينها را بگوييد، اينها را بيان كنيد. امروز شما خوب مىتوانيد اينها را تصوير كنيد؛ اول براى خود و بعد براى ديگران تصوير كنيد. جهاد اميرالمؤمنين، چيز مهمى است، از دوران كودكى- مثلًا از سن يازده يا سيزده سالگى- كه او به عنوان يك انسان خودش را درك كرد، تا آخر عمر با دشمنان خدا مشغول مبارزه بود و بالاخره در اين راه هم جان داد. يك شاعر، چه قدر خوب مىتواند اين را بيان كند. يك گوينده، چقدر خوب مىتواند اين را در ذهنها و اعماق دل مردم نفوذ بدهد.
📝 بیانات رهبر انقلاب در دیدار مداحان، ۱۳۶۸/۱۰/۲۸