میثم مؤمنی‌نژاد | شعر هیأت

تبسم

معراج تکلم است امشب، صلوات
ذکر لب مردم است امشب: صلوات

پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله

رباعی

وقت جدایی

با گریه نوشت... با چه حالی می‌رفت
آن توبه‌سرشت... با چه حالی می‌رفت

نجف

رباعی

آیینه‌ای از غدیر

یک جلوۀ دلپذیر تکرار شده‌ست
لبخند مهی منیر تکرار شده‌ست

امام هادی علیه‌السلام

رباعی

سرو

ای سرو که با تو باغ‌ها بالیدند
معصوم به معصوم تو را تا دیدند

حضرت عباس علیه‌السلام

رباعی

دل شکسته

در نالۀ ما شور عراقی مانده‌ست
در خاطره یک باغ اقاقی مانده‌ست

امام هادی علیه‌السلام

رباعی

زیارت‌نامه

دل آیینه، گریان بقیع است
غم و اندوه، مهمان بقیع است

مدینه

دوبیتی

خورشید عصمت

اسلام جز به مهر تو جانی به تن نداشت
عصمت به غیر نام خدیجه سخن نداشت

حضرت خدیجه علیهاالسلام

فصل نجابت

غزل

ارث مادری

اجل چون سایه‌ای دور و برش بود
و شمشیر بلا روی سرش بود

خروج کاروان از مدینه

دوبیتی

آسمان در قفس

سامرا، امشب مدینه می‌شود مهمان تو
آسمان‌ها اشک می‌بارند بر دامان تو

امام هادی علیه‌السلام

غزل

بهار تبسم

امشب میان گریه و لبخند خود گمم
سرشار از طلوع بهار تبسمم

امام باقر علیه‌السلام

غزل

آیینۀ سبطین محمد آمد

در باغ جهان نسیم سرمد آمد
بر غنچۀ علم، فیض بی‌حد آمد

امام باقر علیه‌السلام

رباعی

سرچشمۀ حیات

جبریل مکرر این صلا را سر داد
بلّغ، بلّغ... ندا به پیغمبر داد

امام علی علیه‌السلام

رباعی

حنجرهٔ باغ

در شهر دلی، به شوق پرواز نبود
با حنجرهٔ باغ، هم‌آواز نبود

مسلم بن عقیل علیه‌السلام

رباعی

یا ابوطالب

دنیا، ز ستاره، سبحه گر بردارد
حاشا که فضائل تو را بشمارد

حضرت ابوطالب علیه‌السلام

رباعی

مرور کن ای اشک

گرفته بوی شهادت شب وفاتش را
بیا مرور کن ای اشک خاطراتش را

پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله

غزل