ای دل بمان با مولا، کُلُّ یَومٍ عاشورا
این سو حسین است و عشق و پرچم دین
آن سو یزید و یک لشکر شمر لعین
مبادا که شوی جدا از حسین به هوای گندم ری
مبادا لالۀ سر عاشقان برود دوباره به نی
تا که پُر شود در جهان، راه و رسم آن عاشقان
از حبیب و حر و زهیر و جون و بریر و مسلم بخوان
لبیک یا حسین، شد نوای ما
پهنۀ جهان، کربلای ما
ـــــــــــــــــــــــــــــ
شیعه و ذلت هیهات، هیأت و غفلت هیهات
شیعه میماند تسلیم امر ولی
تابع مولا چون عباس بن علی
عشق و آزادگی، نقش پرچمِ غرق خون کربوبلاست
غیرت و عزتِ جان شیعه از کربلای خون خداست
هرکه شد غلام حسین، بیقرار نام حسین
میشود اسیر فضائل و تشنۀ مرام حسین
شیعه چون آینه صاف و باصفاست
عاشق حسین بندۀ خداست
ـــــــــــــــــــــــــــــ
شور ولایت داریم، شوق شهادت داریم
روشن شده جان ما از نور خدا
شد چراغ راه ما یاد شهدا
با رمز یاحسین، شده در جهان جلوگر حماسۀ ما
نشنود تا ابد گوش ظالمان آه استغاثۀ ما
پرچم شکوه و وفاست، یادگاری از جبهههاست
چفیهای که بر دوش رهبر ما همیشه جلوهنماست
همیشه حرف ما بوده یک کلام
راه روشن حضرت امام
ـــــــــــــــــــــــــــــ
نور خدا یامهدی، سیدنا یامهدی
ماییم و عهد عشقت ای جان جهان
ماییم و ندبه ندبه آه از دل و جان
حجة بن الحسن شد ظهور تو آرزوی منتظران
العجل العجل بیا که تویی آخرین امید جهان
ماه کوی هر عاشقی، گفتگوی هر عاشقی
شد شهادتِ در رکاب تو آرزوی هر عاشقی
ای جلوۀ حسین با نگاه تو
میشود دلم حُرِّ راه تو
💠 یک نوحه یک نکته | زبان معیار یا محاوره؟
همیشه یکی از بحثهای داغی که بین نوحهسرایان بوده و هست، بحث زبان نوحه است. عدهای طرفدار پروپاقرص زبان معیار هستند و معتقدند هر کس نوحهای با زبان محاوره بسراید، مرتکب خطایی نابخشودنی شده است. در مقابل عدهای هم هستند که اصلا نمیدانند زبان معیار چیست و شناختی نسبت به اسلوب آن ندارند.
طرفداران زبان معیار، معتقدند در این سالها، به شکل افراطی و غیرقابلدفاعی زبان محاوره در نوحهسرایی بهکار گرفته شده و به بهانه آن، بسیاری از خط و مرزهای شعری زیر پا گذاشته شده. این نکته واقعیتی تلخ و غیرقابل انکار است و با مطالعه و بررسی نوحههای یکی دو دهه اخیر، هر اهل انصافی به این نکته اذعان میکند.
البته این بهانه، بهانه خوبی نیست که به کلی زبان محاوره نادیده گرفته شود و نباید از ظرفیتهای آن بهخصوص در بهرهمندی از زبان مردم غافل شد. شاعری که به خوبی زبان شعر و زبان مردم را بشناسد میتواند نوحههای ماندگار و تاثیرگذاری با زبان محاوره بسراید که هم مورد پسند خواص و اهل ادب باشد و هم مورد توجه عموم جامعه قرار گیرد.
اما آنهایی که به کلی زبان معیار را نادیده گرفتهاند نیز گاهی بهخاطر کجسلیقگیهایی است که در بهکار بردن این زبان دیده میشود. بیشک نوحه، قالبی مردمی است و نباید پیچیدگیهای ادبی و قواعد دستور زبان قدیم که امروز منسوخ شدهاند سبب دیرفهمی نوحه شود. چنین نوحههایی هرگز در دل مردم راه نمییابند و بر زبانها جاری نخواهند شد.
نوحه پیش رو الگوی بسیار خوبی است برای نوحهسرایان جوان، در بهکار بردن زبان معیار در نوحه. شاعر باتجربهای که سالهاست تجربه نوحهسرایی را نیز در کارنامه خود دارد، با زبانی استوار و بیانی شاعرانه اما گویا و همهفهم، دست به خلق این اثر شنیدنی زده است. در این نوحه با اینکه هم از زبان معیار استفاده شده و هم از صنایع ادبی، اما پیچیدگیهایی که مانع از فهم مخاطب شود، دیده نمیشود.
در واقع زبان معیار و محاوره هر کدام به خاطر ظرفیتهایی که دارند، ابزاری هستند برای ایجاد تنوع در آثار یک نوحهسرا. یک نوحهسرای موفق، با شناخت درست ویژگیهای این دو زبان، در مناسبتهای مختلف، به اقتضای قالب، ملودی، موضوع و مضامین میتواند هر یک از آنها را در اثر خود به کار گیرد. به عنوان مثال، یکی از ویژگیهای بیان حماسی درشتناکی واژگان است و در زبان معیار بهتر میتوان چنین واژگانی را بهکار برد، پس زبان معیار با بیان حماسی سنخیت بیشتری دارد.
البته باید توجه داشت، که در هر اثر باید یکی از این دو زبان بهکار گرفته شود و اگر در نوحهای زبان معیار و محاوره با هم بهکار رود، آن نوحه بهاصطلاح دوزبانه میشود و دارای ایراد است.