شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

قد قامت الصلاة

این سرو قامت تو، قَدّ قیامت تو
داره ازم دل می‌بره علی
این عزم و غیرت تو، این شور و هیبت تو
داره ازم دل می‌بره علی

جانِ من جلوی خیمه
یک کمی برای بابا، قدم بزن
قبل از این‌که بری میدون
ماهِ من سری به اهلِ حرم بزن

سرو رشید کربلا، بالا بلند خیمه‌ها
پیش چشای من علی، می‌ری به سوی این منا

«پرپر می‌زنی، جلو چشم من
بُغضاً لِعَلی، تو رو می‌کشن»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دشمن شده اسیرت، این رزم بی‌نظیرت
داره ازم دل می‌بره علی
خصم تو در هراسه، این شور و این حماسه
داره ازم دل می‌بره علی

ماه من میون میدون
با همون شکوهِ حیدر، رجز بخون
زنده کن دوباره دینو
با صلابت پیمبر، رجز بخون

اینجا زمین کربلاست، وادِ الْمُقَدَّسِ طُوى
داری می‌ری به قتلگاه، یا که می‌ری سوی حرا

«از دستم می‌ری، جلو چشم من
بُغضاً لِعَلی، تو رو می‌کشن»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
می‌ری و رفتن تو، از خود گذشتن تو
داره ازم دل می‌بره علی
می‌ری با صدق نیّت، این نور معنویّت
داره ازم دل می‌بره علی

این نماز آخرت رو
عالمی داره می‌بینه، اذان بگو
خون پاک تو علی جان
ضامن بقای دینه، اذان بگو

قد قامت الصلاة تو، گفتی تو قتلگاه علی
وقت عروج تو شده، حی علی الفلاح علی

«تو پر می‌کشی، جلو چشم من
بُغضاً لِعَلی، تو رو می‌کشن»