یا اباصالح

آرزو دارم، منم ببینمت یه بار
ولی می‌دونم، گرفته چشم من غبار
چی بگم وقتی، اسیر درد غفلتم
همه جا هستی، منم که غرق غیبتم

حقّمه اگه شب و روز، قسمت من اشک و آهه
چطوری تو رو ببینه، چشمی که پر از گناهه؟

راهش اینه
هر کسی می‌خواد ببینه آقاشو
به روی دنیا ببنده نگاشو
تا که بشنوه یه روزی صداشو

«یابن زهرا، یا اباصالح مدد، یابن زهرا»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه جا گفتم، دل من عاشق تو شد
ولی می‌دونم، کسی که لایق تو شد،
هر جا که می‌ره، مایۀ زینت شماس
ولی کار من، یه عمره غفلت و ریاس

آقاجون تو که سرشتی، از ازل آب و گلم رو
تو می‌تونی با نگاهت، زیر و رو کنی دلم رو

ای وجودم
می‌دونم عاشق خوبی نبودم
ولی از جَدِّ غریبت سرودم
روضه‌خون اون لبای کبودم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با لب تشنه، وقتی می‌ری پای فرات
به جای اشکات، خون می‌باره از تُو نگات
می‌دونم آقا، به گوش تو میاد همه‌ش
از توی خیمه، هنوز صدای اَلعَطَش

می‌بینی علیِ اصغر، روی دستای ربابه
هنوزم تشنۀ اشکه، هنوزم تشنۀ آبه

بی‌قراری
که بیای به خیمه آبی بیاری
داره از علقمه میاد سواری
سحرای جمعه چشم‌انتظاری

بی‌قراری
که بیای رو زخما مرهم بذاری
میاد از رو نیزه‌ها صوت قاری
غروبای جمعه اشکاته جاری