شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

اعتبار شیعه

نداره توی آسمونش ستاره
مدینه شهر غصه‌ها شد دوباره
دیگه همیشه باغ ما بی‌بهاره

دوباره با غم تو خون شد، دل پر از شرارِ شیعه
آخه به مکتبت مدیونه، تموم اعتبار شیعه

می‌باره چشم ما دریا دریا
آوارۀ غمت هستیم مولا
«فدای غربتت یابن ‌الزهرا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه دنیا غم بازم نشسته رو سینه
تموم نمیشه قصه‌های مدینه
حکایتاش با اشک حسرت عجینه

زبونه می‌کشه آتیش از، بهشت خونۀ تو آقا
زبون می‌گیره دل با حسرت، به یادِ روضه‌های زهرا

چی دیدی توی کوچه یا مولا
چه کرده با دل تو این غم‌ها
«فدای غربتت یابن ‌الزهرا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
می‌گفتی روشنی دل‌ها حسینه
نشون شیعه بودن ما حسینه
برکت زندگی دنیا حسینه

می‌گن که روضۀ جدّت بود، همیشه توی خونه‌ت برپا
می‌گن که زنده می‌شد هربار، برات مصیبت عاشورا

تو هم غریبونه موندی تنها
می‌خوندی روضه با اشک چشما
«فدای غربتت یابن ‌الزهرا»