خطبه فاطمی

دوباره انگار، از سمت مسجد، میاد صدای همهمه
می‌لرزه مسجد، وقتی با ناله، خطبه می‌خونه فاطمه:

وصیتای مصطفی از یادتون رفته چه زود
ای روزگار بی‌وفا اجر نبوت این نبود

کسی که حرمت پیمبرو شکسته
برای چی رو منبر نبی نشسته

چه بدعت بدی رو بعد از این بنا گذاشتید
حرمت اهل‌بیتشو به زیر پا گذاشتید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
این همه غصه، این همه ماتم، انگار نداره خاتمه
دلش می‌سوزه، چشماش می‌باره،‌ خطبه می‌خونه فاطمه:

رشادتای مرتضی از یادتون رفته چه زود
فاتح بدر و خیبر و اُحد مگه علی نبود

ای امت بیعت‌شکن اُف بر شما باد
چی شد به این زودی غدیرو بردید از یاد

کسی که تو معرکه‌ها می‌رفت بدون جوشن
حقش نبود که دستاشو تو کوچه‌ها ببندن