میگفت پیمبر، با اُمِ أیمَن
صحرا میشه مثه دریا، دریایی از خون
از مقتل من
اینجا همون خاک غمآشناست
که وعدهگاه نبی خداست
خیمههامونو علم میکنیم
رسیدیم اینجا دیگه کربلاست
به سینهام آه، از این غمها
اعوذبالله، از این غمها
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انگار که زینب، دلشوره داره
دور و بر خواهر باشید، وقتی که پا رُو
این خاک میذاره
باید آروم و قرارش باشید
میون پاییز بهارش باشید
برا دفاع از حریمش باید
هرجا میره در کنارش باشید
به سینهام آه، ازاین غمها
اعوذبالله، از این غمها