شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

صلی الله علی العطشان

توی لحظه‌های افطارم
از داغت همیشه می‌بارم
و صلی الله علی العطشان (به لب دارم)

خالیه بازم دستم، به لطفت دخیل بستم
امشب با سلامی از راه دور، زائر حرم هستم

شب قدره و عشق تو باز زده به سرم
شب قدره و دل رو تا کربلا می‌برم
روزیم کن پیاده بیام اربعین تا حرم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عشقت سرنوشت و تقدیرم
از دنیای بی‌حسین سیرم
دور از سایه پر از مهرت (که می‌میرم)

می‌میرم برای تو، آخر تُو عزای تو
کاش مثل حبیب و مسلم می‌شد، جون من فدای تو

بیرونم کنی از تُو این روضه‌ها چه کنم؟
کسی رو ندارم آقا، بی‌شما چه کنم؟
بگو با غم دوری کربلا چه کنم؟