شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

مدینة العلم

کوثر جاری، شوق بهاری، از سحر مدینه سر زد
عزیز زهرا، هستی مولا، امام باقر خوش آمد

او که راهش صراط مستقیم است، ابن الکریم است
مادرش دختِ آقای کریم است، ابن الکریم است

دستِ تمام ما سویش، گدایی کویش عزت ما شد
امشب به برکت نامش محفل ما غرقِ نور خدا شد

«مولا، یا حضرت باقر، عزیز زهرا»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مهر محافل، ماه منابر، نور خدا حضرت باقر
سلام ما را، رسان به مولا، باد صبا شبیه جابر

باغ گل می‌شود مدینة العلم، مدینة العلم
می‌رسد سورۀ سیادت و حلم، مدینة العلم

مکتب با تو شده زنده، چراغ آینده، نور کلامت
این دل وقف تو شد مولا، با مدد زهرا، خورده به نامت

«مولا، یا حضرت باقر، عزیز زهرا»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شمس ضحایی، نور خدایی می‌دمد از جلوۀ رویت
تو از تبارِ کرب‌وبلایی، شد دل ما زائر کویت

تشنۀ لطف تو در این بهاریم، که بی‌قراریم
ما که جز عشق تو به دل نداریم، چشم‌انتظاریم

امشب دلِ همه عالم، رها شده از غم، مست حسین است
داریم نام تو را بر لب، عیدی ما امشب، دست حسین است