شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

و سَلامُ اللهِ عَلیکُم

محرم رسید و عشق تو، توی دلا خیمه زده
حسین جان ببین که هر کسی با هرچی داشته اومده

ببین که مثل جُنادِه، اومدم با خونواده
توی خیمه‌ت نشستم
اسمتو با گریه بردم، هرچی که داشتم آوردم
پای عهدی که بستم

می‌شه که دستامو بگیری، می‌شه اشکامو بپذیری
وَ كَانَّا بینَ یَدَیکُم، وَ سَلامُ اللهِ عَلیکُم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هنوزم صفایِ روضه‌های خونگی رو یادمه
یه عمره گداتم، نوکری ارثیۀ اجدادمه

هرجا می‌شد روضه برپا، علم عشق تو آقا
نشون همدلی بود
بعد روضه توی هیأت، حل می‌شد با این محبت
هر کجا مشکلی بود

زیر این خیمه که نشستیم، تا ابد مدیون تو هستیم
وَ قُلوبُ النّاسِ لَدَيْكُم، وَ سَلامُ اللهِ عَلیکُم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با این عشق با این اشک، عاقبت سنگ دلو دُر می‌کنم
حسین جان یه روزی، عالمو از عشق تو پُر می‌کنم

باید از هر جای عالم، هر زبون و رنگ و پرچم
باشه تو اربعینت
عاشقات پای پیاده، پا بذارن توی جاده
به سوی سرزمینت

بشه عالم‌گیر علم تو، تو دلا باشه حرم تو
وَ إيابُ الْخَلْقِ إلَيْكُم، وَ سَلامُ اللهِ عَلیکُم