شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

کُلُّ خیر فی باب الحسین

با هر کی به جز حسین، رفیق شدن بیهوده‌س
وقتی با حسین باشم خیال من آسوده‌س
بی نسیم کربلا هوای شهر آلوده‌س

با تو می‌مونم، هرشب می‌خونم
دنیا میره و فقط، تو می‌مونی، می‌دونم
اعتبارم و، کار و بارم و...
هر چیزی که دارمو، به روضه‌هات مدیونم

دنیای بدون تو، ویران‌تر از جهنمه
هیأت و حسینه، بهشت این جهانمه

«ای نعم الامیر من یا ثارالله و ابن ثاره»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با گریه برا حسین غم از دل من دوره
محزون از غم حسین تو زندگی مسروره
تاریکی روضۀ محرمش پر نوره

گریه می‌کنم، سینه می‌زنم
آبرو بهم میده، سیاهیِ پیرهنم
قسم خوردم و، سر آوردم و
به تو دل سپردم و، دل از همه می‌کنم

بزم روضه‌هاتو با، هیچ‌جا عوض نمی‌کنم
پیرهنِ سیامو با، دنیا عوض نمی‌کنم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ارباب از حرارتِ محبتت می‌سوزم
گریه‌های من شده زیارتِ هر روزم
با حسرت چشامو به عکس حرم می‌دوزم

اینجا زندونه، واسه عاشقا
دنیا واسه دیگران، ما و غم کربلا
وقتی «کُلُّ خَیر، فِی بابِ الحُسین»
هرکی کربلا نرفت، ندیده خیر از دنیا

دنیا رو فقط برا، نوکریِ تو دوست دارم
از دنیای بی‌حسین، خدا می‌دونه بیزارم