شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

سورۀ اخلاص

ناگهان در یک سحر ایمان خود را یافتم
جان سپردم آن‌قدر، تا جان خود را یافتم

سورۀ اخلاص را می‌خواستم پیدا كنم
لای شب‌بوها، شبی، قرآن خود را یافتم...

یک شب «قدر» آسمان گل كرد در آیینه‌ام
ذکر «یا منّان» و «یا رحمان» خود را یافتم

ذكر می‌گفتم ولی حالی پریشان داشتم
در شب «الغوث‌ها» درمان خود را یافتم

شانه‌ام لرزید و برپا شد قیامت در دلم
تا به سر قرآن گرفتم، جان خود را یافتم...