شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

عید است و سعید است

ای جذبهٔ ذی‌الحجه و شور رمضانم
در شادی شعبان تو غرق است جهانم

با نام تو تقویم پر از ماه ربیع است
با یاد تو لبریز بهار است خزانم

هر گل که شکفته‌ست ز لبخند تو گفته‌ست
لبخند تو، لبخند تو، ای ماه نهانم

روی تو و خورشید، نه، روشن‌تر از آنی
چشم من و آیینه، نه، حیران‌تر از آنم

تقدیر مرا نور نگاه تو رقم زد
باید که شب چشم تو را قدر بدانم

در سایهٔ قرآن نگاه تو نشستم
باران زد و برخاست غبار از دل و جانم

برخاست جهان با من برخاسته از شوق
تا معجزۀ نام تو آمد به زبانم

عید است و سعید است، اگر ماه تو باشی
ای جذبهٔ ذی‌الحجه و شور رمضانم