شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

لباس فصل تزویر

امام علی(علیه‌السلام):

«مَنْ نَامَ عَنْ نُصْرَةِ وَلِیِّهِ انْتَبَهَ بِوَطْأَةِ عَدُوِّه»‏

آن‌که هنگام یاری ولی‌اش در خواب باشد، با لگد دشمنش از خواب برمی‌خیزد.

📗 غررالحکم، حدیث ۱۰۱۸

 

گمان بردی نوای نای و بانگ تار و چنگ است این
تو در خواب و خیال بزمی و... شیپور جنگ است این

به چشم نیمه‌بازت تار دیدی در کف مطرب
ولیکن دشمن است ای دوست! در دستش تفنگ است این

برای هرکه آمد سوی تو آغوش وا کردی
ولی این بار آه ای آینه! سنگ است، سنگ است این

نشانده گوشه‌ای مات تماشا مردمانی را
ببین! سلول زندان است، کی شهر فرنگ است این؟

همان جنگ است اما رفته در پیراهن نیرنگ
لباس فصل تزویر است اگر که رنگ رنگ است این

دم تیغ تو گرم ای دوست! میدان را مکن خالی
وگرنه می‌کشد دشمن تو را در خواب و... ننگ است این