شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

از همه دل‌رحم‌تر...

قلب مرا نرم کرد، دیدۀ بارانی‌ام
تر شده سجاده از اشک پشیمانی‌ام

از همه دل‌رحم‌تر، از همه نزدیک‌تر
هرچه برنجانمت باز نمی‌رانی‌ام

از تو چه پنهان پر از حسرت دنیا شدم
از تو چه پنهان پر از بی‌سر و سامانی‌ام

عمر تباه مرا، بار گناه مرا
باز بدان ای رئوف از سر نادانی‌ام

بندۀ شرمنده‌ات عاشق تو بود و هست
خواه ببخشایی‌ام، خواه بسوزانی‌ام