شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

ای آفتاب حُسن!

ای از جمال روی تو تابنده آفتاب
وز آفتاب روی تو خورشید در حجاب...

تو آفتاب حُسنی و ما سایۀ توایم
ای آفتاب حُسن! از این سایه رو متاب...

ما قبلۀ جمال تو جوییم جاودان
چون «اَلصَّلوةِ» یار خطابی‌ست مستطاب

گویند منکری سوی دوزخ روانه شد
گفتند عاشقان که «ذهابٌ بِلا أیاب»

ما بندۀ توایم، چه بیم از امید و بیم؟
ما عاشق توایم، اگر عفو، اگر عقاب...