شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

برادر که تو باشی

مست‌اند همه، ساقی و ساغر که تو باشی
از سر نپرد مستی، در سر که تو باشی

در هیچ دلی هیچ غمی راه ندارد
دلدار و دلارام و دلاور که تو باشی

تکرار اباالفضل اباالفضل اباالفضل
ذکری به من آموخته مادر، که تو باشی

از گرگ هراسی به دلی راه ندارد
بر یوسف این قوم، برادر که تو باشی

بین‌الحرمین امن‌ترین جای جهان است
این سو که حسین و سوی دیگر که تو باشی