شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

خطبۀ طوفانی

آرزوی کوه‌ها یک سجدۀ طولانی‌اش
آرزوی آسمان یک بوسه بر پیشانی‌اش

دست‌هایش شاخهٔ طوباست مشغول دعاست
ماه و خورشید و فلک در سایهٔ نورانی‌اش

تا که شد یک شب عروس خانۀ آل عبا
شهربانوی جهان شد مادر ایرانی‌اش

می‌وزد از منبرش فریادهای «یاحسین»
شام‌ها ویرانهٔ هر خطبهٔ طوفانی‌اش

در کلامش ضربت شمشیر حقّ حیدر است
عبدوَدها کشته، از شور حماسی‌خوانی‌اش

اوست فرزند منا و مکه، فرزند صفا
چشمه‌ها می‌جوشد از هر واژهٔ قرآنی‌اش