آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
کعبه خودش میان جماعت به صف نشست
آمد امام قبله و... وقت نماز شد
دریاچههای آتش نمرود خشک شد
باران گرفت و خاک زمین دلنواز شد...
هر جا که بود لات و هبل، لال مینمود
وقتی زبان معجزۀ نور، باز شد
آیینهای که قد خدا ایستاده بود
پا بر زمین نهاد و زمین سرفراز شد
دیگر خدا برای زمین نامه مینوشت
با آن کبوتری که رسول حجاز شد