شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

روضۀ سربسته

آخر ای مردم! ما هم عتباتی داریم
کربلایی داریم، آب فراتی داریم

ما پر از بوی خوش سیب، پر از چاووشیم
وز چمن‌های مجاور نفحاتی داریم

داغ هفتاد و دو گل تشنگی از ماست اگر
دست و رو در تپش رشته قناتی داریم

آن سبک‌بارترانیم که بر محمل موج
ساحل امنی و کشتی نجاتی داریم

در تماشای جمال از جبروتی سرخیم
که شگفت آینۀ جلوۀ ذاتی داریم

در همین روضۀ سربسته خدا می‌داند
دست در شرح چه اسماء و صفاتی داریم

زیر این خیمه که از ذکر شهیدان سبز است
کس نداند که چه احساس حیاتی داریم

همۀ هستی ما عین زیارت‌نامه‌ست
گر از این گونه سلام و صلواتی داریم