شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

سایۀ مِهرت وسیع

گرچه خیلی چیزها می‌دانی از من... هیچ وقت
کم نکردی لطف خود را آنی از من هیچ وقت

خوبی‌ات باران یک‌ریز و گناه من بزرگ
تو ندیدی غیر نافرمانی از من هیچ وقت

من ندیدم از تو غیر از چشم‌پوشی و کرم
تو ولی جز زشتی و نادانی از من هیچ وقت...

من دلم هرجایی است و سایۀ مِهرت وسیع
آفتابی... رو نمی‌گردانی از من هیچ وقت

با وجود بار سنگین گناه و معصیت
برنداری سایۀ رحمانی از من هیچ وقت...

آتش عشق تو روشن باد در قلبم عزیز
از تو می‌خواهم که این حیرانی از من... هیچ وقت...