شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

عیدی بی‌منت

بهار پنجرۀ رؤیت خداوند است
بهار فصل صمیمیت خداوند است

برای رویش پر جنب و جوش بعد از مرگ
بهار سبزترین حجت خداوند است

مشام جان و جهان را شمیم گل پر کرد
بهار شمه‌ای از رحمت خداوند است

زبان گشاده زمین، لب گشوده کوه و کویر
نگاه کن همه جا صحبت خداوند است

دوباره خوانده زمین را به زندگی، به شهود
بهار جلوه‌ای از شوکت خداوند است

دلیل این همه کثرت، ظهور این همه رنگ
نشان روشنی از وحدت خداوند است

برای این همه صحرا که دستشان خالی‌ست
بهار عیدی بی‌منت خداوند است