شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

لحظهٔ سخت امتحان

لحظهٔ سخت امتحان شده بود، چقَدَر خوب امتحان دادی
تا صدای پدر به گوشَت خورد، تن گهواره را تکان دادی

گرچه سمت تو تیر می‌آمد، هدف تیر قلب مادر بود
مادرت داشت نیمه‌جان می‌شد، روی دست پدر که جان دادی

می‌توانی گلو سپر بکنی، تیر حتی اگر سه‌پر باشد
تیر خوردی و راه و رسمت را، به تمام جهان نشان دادی

حیف خون گلوت بود اگر، قطره‌ای روی خاک می‌افتاد
از زمین دلخوری برای همین، خون خود را به آسمان دادی

گرچه شش‌ماه داشتی اما، یک‌شبه پا گذاشتی بر اوج
لحظهٔ سخت امتحان شده بود، چقدر خوب امتحان دادی