یکی بیاید این نخل را تکان بدهد
به ما که مردۀ جهلِ خودیم، جان بدهد
چراغ معجزۀ آفتاب را بخرد
کمی امید به شمع ستارگان بدهد...
بیاید و دل ما را به آسمان ببَرَد
امانتِ ازلی را به آسمان بدهد
دوباره برگ درختان، همه قنوت شوَد
مدینه شکل بگیرد، بلال اذان بدهد
که کوچههای بنیهاشم و هوای بقیع،
شمیمی از قدم صاحبالزمان بدهد...
وضو گرفته و صف بستهایم و منتظریم،
کسی بیاید و تقدیر را تکان بدهد