شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

معنی والشمس

آهای باد سحر! باغ سیب شعله‌ور است
برس به داد دل مادری که پشت در است

چهل نفر، همه نامردهای جنگ‌آور
به صف، مقابلِ حوریه‌ای که یک نفر است

چه غنچه‌ای‌ست که پرپر شده‌ست کنج حیاط
در آشیانۀ بلبل چقدر بال و پر است

نگفتم از پسر سوم علی سخنی
که سِرّ مُستَتر اهل‌بیت، این پسر است

پسر چه عرض کنم پیر عالم امکان
پسر نیامده از راه، حیدر دگر است

پسر نیامده از راه، معنی والشمس
پسر نیامده از راه، عین والقمر است

پسر نیامده از راه، آه خواهد رفت
پسر نیامده از راه، راهی خطر است

گرفت صورت خود را مقابل آتش
پسر به خاطر مادر، نیامده سپر است

غم تمام پسرهای او، بزرگ ولی
غم نیامده فرزند او بزرگ‌تر است

قرار نیست بگیرد قرار بعد از او
دل شکستۀ مردی که از قضا پدر است