شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

نماز شکسته

این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟

پاییز پاییز پاییز اندوه اندوه اندوه
آیا پس از رفتن تو باید بهاری بیاید؟

بعد از تو این حرف‌ها را با چاه باید بگوید
دیگر چگونه به خانه با شرمساری بیاید؟

از این نماز شکسته پهلوی هر کس نگویید
حالا که جمع‌اند گل‌ها حیف است خاری بیاید

ای دشمنان سیه‌رو در خوابی آشفته باشید
ای کوچه‌های مدینه باید سواری بیاید

زینب تو باید بسوزی با داغ مادر بسازی
این اشک‌ها را نگه‌دار شاید به کاری بیاید