شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

کعبهٔ امید

اینجا فروغ عشق و صفا موج می‌زند
نور خدا به صحن و سرا، موج می‌زند

اینجا که طورِ جلوه و سینای ایزدی‌ست
از هر کرانه نور خدا موج می‌زند

اینجا مطاف اهل زمین است و آسمان
وز شهپر فرشته فضا موج می‌زند

لبیک از زبان اجابت توان شنید
در این فضا که نور دعا موج می‌زند

اینجا که رشک هشت بهشت است و هفت چرخ
از شش جهت فروغ ولا موج می‌زند

از جلوهٔ جلال تو، ای مظهر کمال!
نور صفا در آینه‌ها موج می‌زند

در کوی تو که ساحل امن است و عافیت
دریای بی‌کران صفا موج می‌زند

ای کعبهٔ امید که در بارگاه تو
نور امید در همه جا موج می‌زند

دستی به دستگیری دل‌ها دراز کن
وین عقده‌ها ز کار دل خسته باز کن...


ای آستان تو حرم کبریا شده
وی خاک آستانهٔ تو ماسوا شده

ای فرش آستانهٔ تو، شهپر ملک
وی خاک راه تو به نظر کیمیا شده

ای کعبهٔ امید خلایق که درگهت
رشک منا و مروه ز سعی و صفا شده

ای زائر حریم تو در بارگاه قدس
مشمول فیض و رحمت بی‌منتها شده...

رنگین کمان مهر به چرخ جلال توست
یا قامت سپهر به تعظیم تا شده؟

معصومهٔ شفیعه تویی، اِشفعی لنا
ای شهره در شفاعت اهل ولا شده

گویم مدیح تو که ز لطف تو تاکنون
بر روی من هزار در بسته واشده

گل‌های طبع من ز نسیم عنایتت
خرم شده، شکفته شده، دلربا شده

تا بارگاه تو حرم اهل‌بیت باد
ما را اگر غمی‌ست غم اهل‌بیت باد