سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
بیا که شیشه قسم میدهد به عهد کهن
که توبه بشکن، اینبار هم به گردن من
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری