این جوان کیست که در قبضۀ او طوفان است؟
آسمان زیر سُم مرکب او حیران است
بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم