در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
به نام خداوند بالا و پست
كه از هستیاَش هست شد، هر چه هست...
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند