میشود دست دعای تو به باران نرسد؟!
یا بتابی به تن پنجرهای جان نرسد؟!
تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد؟
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد؟
بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست
فرق دو نیم گشتۀ حیدر هنوز هست
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند