من حال پس از سقوط را میفهمم
آشفتهام این خطوط را میفهمم
ای خون تو همچنان نگاهت گیرا
ای جانِ به عرش رفتۀ نامیرا
جانان همه رفتند، چرا جان نرود؟
این آیه به روی دستِ قرآن نرود؟
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
از درد نبود اگر که از پا افتاد
هنگام وضو به یادِ زهرا افتاد
چه شب است یا رب امشب كه شكسته قلب یاران
چه شبى كه فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران