در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی