بعید نیست غمت همچنان شهید بگیرد
بگیرد و همه جا باز بوی عید بگیرد
شهادت را به نام کوچکش هر شب صدا کردی
تو که هر روز و هر جا زندگیهایی بنا کردی
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
آن سوی حصار را ببینیم ای کاش
آن باغ بهار را ببینیم ای کاش
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود