نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی