همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
میشود دست دعای تو به باران نرسد؟!
یا بتابی به تن پنجرهای جان نرسد؟!
شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست
فرق دو نیم گشتۀ حیدر هنوز هست
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر