بشکستهدلی، شکسته میخواند نماز
در سلسله، دستبسته میخواند نماز
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست