ای آینهدار پنج معصوم!
در بحر عفاف، دُرّ مکتوم
یکی اینسان، یکی اینگونه باید
که شام و کوفه را رسوا نماید
چه رازی از دل پاکت شنیدند؟
درون روح بیتابت چه دیدند؟
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
لب خشک و داغی که در سینه دارم
سبب شد که گودال یادم بیاید