چون کوفه که چهرهای پر از غم دارد
این سینه، دلی شکسته را کم دارد
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
یک کوه رشید دادهام ای مردم!
یک باغ امید دادهام ای مردم!
خبر این بود که یک سرو رشید آوردند
استخوانهای تو را در شب عید آوردند
خوش باد دوباره یادی از جنگ شدهست
دریاچۀ خاطرات خونرنگ شدهست
اهل دل را شد نصیب از لطف جانان، اعتکاف
فیض حق باشد برای هر مسلمان، اعتکاف
چون آينه، چشم خود گشودن بد نيست
گرد از دل بيچاره زدودن بد نيست
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است