سرچشمۀ فیض، روح ربانی تو
دریای فتوت، دل طوفانی تو
بار بربندید آهنگ سفر دارد حسین
نیّت رفتن در آغوش خطر دارد حسین
سلام ای طبیب طبیبان سلام
سلام ای غریب غریبان سلام
صبحی دگر میآید ای شب زندهداران
از قلههای پر غبار روزگاران
برپا شدهست در دل من خیمهٔ غمی
جانم! چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی!
کس چون تو طریق پاکبازی نگرفت
با زخم نشان سرفرازی نگرفت
چکیدۀ گل رخسار مصطفی زهراست
عصارۀ نفحات خوش خدا زهراست
شوریده سری که شرح ایمان میکرد
هفتاد و دو فصلِ سرخ عنوان میکرد
عالم همه خاک کربلا بایدمان
پیوسته به لب، خدا خدا! بایدمان