کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی