پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا