گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم