با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
ای پاسخ بیچون و چرای همۀ ما
اکنون تویی و مسألههای همۀ ما
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها