ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام