خاکیان را از فلک، امید آسایش خطاست
آسمان با این جلالت، گوی چوگان قضاست
چون آسمان کند کمر کینه استوار
کشتی نوح بشکند از موجۀ بحار
عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است