چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
ای پاسخ بیچون و چرای همۀ ما
اکنون تویی و مسألههای همۀ ما
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد