سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام