آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
رسیدی و پر و بال فرشتهها وا شد
شب از کرانۀ هستی گذشت و فردا شد
این کیست به شوق یک نگاه آمده است
در خلوت شب به بزم آه آمده است
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز